حرفای من با خدا

اینا حرفای یه دختر مهربون و تنهاست که برای خدای خودش می نویسه.

حرفای من با خدا

اینا حرفای یه دختر مهربون و تنهاست که برای خدای خودش می نویسه.

دایی محسن

 

سلام خدا! 

 

وای خدا خیلی ناراحتم!  

 

چند شب پیش که خونه‌ی مادرجانم دعوت بودیم 

 

 همگی‌مون٬چون از  

 

دست دایی محسنم ناراحت بودم٬  

 

خیلی بد باهاش رفتار کردم. فکر کنم   

 

از دستم ناراحت شد. 

 

خداجونم تو که منو می‌بخشی نه؟ 

 

حالا که منو می‌بخشی٬ یه کاری کن  

 

دایی محسنم هم منو ببخشه. 

 

من خیلی دایی محسنمو دوست دارم.